
مرحوم مهندس محمداسماعیل کراچیان به نقل از زبان فرزندش:
همراهی با پیشکسوتان صنعت برق کشور خود فرصتی مغتنم است تا بتوان گذشته را با حال و حتی آینده پیوند داد به این امید که گذشته قوت قلب و پشتیبان فکری ـ روحی زیبنده ای باشد برای حرکت قوی و رو به جلو.
سعی داشتیم تا این فرصت فراهم گردد که از نزدیک پای صحبت مهندس کراچیان نشسته و به قدر وسع ره توشه برگیریم. صد افسوس که دست فلک امان نداد و ایشان از میان ما به دیار باقی شتافت. این دغدغه همراه بود تا در فرازی توانستیم با فرزند آن مرحوم گپ و گفتی داشته باشیم و یاد کنیم از مرحوم مهندس محمد اسماعیل کراچیان.
ـ محل تولد، سال تولد و محل زندگی:
مرحوم کراچیان در سال 1325، در شهر مشهد متولد شد. 5 ساله بود که به همراه خانواده به تهران آمدند و در میدان بهارستان، پشت مجلس سکنی گزیدند. پس از سالها خدمت در صنعت برق و نفت و گاز و ... در سوم تیرماه سال 1394 از جهان فانی رخت بربست.
ـ تحصیلات ، رشته تحصیلی و محل تحصیل:
ـ ایشان دورهی متوسطه را در جمع دانشآموزان چهارمین دوره مدرسه علوی گذراند و در خرداد ماه سال 1344 از دبیرستان علوی فارغالتحصیل شد. وی موفق شد به همراه نخستین دوره از دانشجویان ورودی به دانشگاه صنعتی شریف و با رتبه 42 در سال 1345، وارد این دانشگاه شود تا در رشتهی مورد علاقهاش یعنی برق، به تحصیل بپردازد. مرحوم مهندس کراچیان با توجه به اینکه در جمع 10 درصد رتبهی برتر کنکور بود، از پرداخت شهریه نیز معاف شد. «مرحوم پدر، از همان کودکی به کار برق علاقه داشت. برای ما نقل کردهاند که: حدود ده یا دوازده ساله بودم که آمدند تا خانهی مار را برقکشی کنند، قدم به قدم با آنان بودم و دقت میکردم که چه کاری انجام میدهند.»
مرحوم کراچیان یک سال در خدمت علامه کرباسچیان و مرحوم نیرزاده، «علم معلمی و تدریس» را در دبستان علوی تلمذ کرد که حین تحصیل در دانشگاه، در دبیرستانی به نام «نصیر» واقع در میدان قیام ـ بازارچه نائبالسلطنه ـ تدریس میکرد. آن مرحوم در سال 1352، بین پیشکسوتان حاضر در توانیر انتخاب شد تا جهت طی نمودن دورههای آموزشی به اروپا اعزام شود. ایشان شش ماه نخست را در فرانسه گذراند تا دورهی حفاظت از خطوط انتقال را طی نماید و پس از آن با هدف تکمیل دورهی آموزشی خود، به انگلیس رفت .
ـ زمان و دلیل جذب مرحوم کراچیان به صنعت برق و اقدامات آن مرحوم در مجموعه:
ـ وی یک روز پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه حدود سال 1349؛ به صنعت ذوب آهن پیوست تا خدمت سربازی را همانجا طی کند. ایشان پس از هجده ماه خدمت سربازی با توجه به علاقهاش، به توانیر رفت و پس از انقلاب به عنوان مدیر عامل شرکت توانیر به ارائه خدمت به کشور پرداخت و همچنین توانست در ساخت و راهاندازی نیروگاههایی همچون اصفهان، رامین اهواز، طوس مشهد، شهید رجایی قزوین، بندرعباس و خطوط انتقال فشار قوی، نقش مؤثر ایفا نماید.
ـ فعالیتهای مرحوم مهندس کراچیان در خارج از مجموعهی صنعت برق:
ـ مرحوم کراچیان پس از مدتها همراهی با صنعت برق، علیرغم علاقهاش از صنعت برق جدا شد و به مجموعهی صنعت نفت پیوست. ایشان، در مجموعهی نفت مدیریت پروژهی پالایشگاه کنگان را عهدهدار شد. پالایشگاه کنگان، دو مرحله توسط دشمن بعثی بمباران شد که مرحوم کراچیان و همکاران، مجموعه را از نو ساختند. ایشان همچنین در وزارت نفت، مدتی را به عنوان معاون وزیر و مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران فعالیت داشتند. تاسیس و ادارهی شرکت «مدیریت و مهندسی پترو فرآیند الوند» با محوریت فعالیت انجام قراردادهای MC(مدیریت پروژه یا عامل چهارم کارفرما) از سال 1383 تا زمان فوتشان، از دیگر نمادهای فعالیتهایشان است.
ـعناوین سِمتها و فعالیتهای فنی ـ مهندسی و دیگر اقدامات مرحوم مهندس کراچیان:
ـ فعالیتهایی گسترده در ذوب آهن، صنعت برق و نفت و گاز داشتند که اهم موارد آن به شرح زیر است:
- کارشناس برق در ذوب آهن پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه و در دورهی خدمت سربازی.
- نائب رئیس و عضو هیات مدیره شرکت توانیر.
- مدیر عامل و رئیس هیات مدیره شرکت توانیر در مقطع زمانی وزارت شهید عباسپور.
- معاونت نوسازی توانیر.
- انجام بالغ بر 32 پروژه بزرگ در صنعت برق.
- حضور کارشناسی ـ مدیریتی موفق در حادثهی نیروگاه لوشان در مقطع زمانی قبل از انقلاب اسلامی.
- مدیر پروژهی پالایشگاه کنگان در مقطع معاونت مهندس نژادحسینیان در وزارت نفت از سال 1364 به بعد.
- معاون وزیر نفت و مدیر عاملی شرکت ملی گاز ایران از سال 1368 تا 1370.
- معاونت طرحها در سازمان گسترش و صنایع در وزارت صنایع و معادن.
- مجری طرح فاز یک عسلویه.
- مدیر پروژه ساخت کشتی div 400 در شرکت پترو فرآیند الوند.
- فعالیت آموزشی ـ تحقیقاتی با موضوع طب سوزنی و نگارش و نشر کتاب «پیشگیری و درمان درد». نگارش این اثر که بین سالهای 1375 تا 1382 انجام شد و به چاپ ششم هم رسید، در واقع ریشه در سانحه مجروح شدن ایشان در حادثه خاموشیهای ناشی از بمبارانهای جنگ تحمیلی و در سال 1362در توانیر و سفر سالها بعدشان به چین و آشنایی با طب سوزنی دارد.
- فعالیت در رشتهی هنر نقاشی، که آثاری زیبایی را به جا گذاشتهاند و همچنین علاقهمندی به هنرهای مجسمه سازی و موسیقی.
- راهاندازی نماز خانه در دانشگاه و پس از آن بوفهی دانشگاه در دوران دانشجویی به عنوان نخستین فعالیتهای فرهنگی ـ اجتماعی.
ـ دلیل حسن شهرت و مقبولیت مرحوم مهندس کراچیان در میان همهی جمعها و دیدگاهها:
ـ مرحوم مهندس کراچیان، روش مدیریتی و ارتباطاتی خود را داشت که منحصر به فرد بود. وی فرد باهوش و زیرکی بود و به همین سبب شناخت دقیقی از محیط و اطرافیان داشت که سبب میشد تا تصمیمات دقیقی اتخاذ نماید. ایشان در کارها، سرعت و دقت و نظم را تؤامان داشت که بهرهوریشان را به حد اعلا میرساند.
مرحوم مهندس کراچیان مراحل پیشرفت و ارتقاء را پله پله طیکرد که همین امر سبب بود تا جزئیاتی کاری را که باید در بارهی آن تصمیمی مدیریتی بگیرد، همراه با دقتنظر در جزئیات، بداند. نکتهی مهمی که لازم است در بارهی آن مرحوم ذکر گردد، این است که ایشان در هیچ دستهبندی و ... حضور نداشت و در هر مقطع مدیریتیشان انتخاب و انتصابهایی که انجام دادهاند، نشانگر این امر است که گزینش افراد در امور را بر اساس دانش و لیاقت انجام دادهاند و باور داشتند که «شخص قوی در مجموعه هست، باید پیدا شود.»
ـ مهندس کراچیان از روحیه و اخلاقیات مرحوم پدر با بغض یاد میکند:
ـ مرحوم کراچیان، صمیمی و بسیار مهربان بودند. در جلسات عموماً با طرح خاطرهای، حکایتی و ... وارد موضوع میشدند. ایشان در کوتاهترین زمان ممکن پیرامون موضوعات مورد نظر سخن میگفتند، نظرات و پیشنهادات را میشنیدند و تصمیم میگرفتند و ارائه طریق میکردند.
ـ جسارت و بیباکی آن مرحوم؛ نقل موردی از زبان خود آن مرحوم:
ـ «عراقیها در جنگ نیروگاه اصفهان را بمباران کرده بودند، نیروگاه دست روسها بود، آنها رفتند و تمام تجهیزات را قفل کردند و نقشهها را هم پنهان کرده بودند. ما قفلها را شکستیم و با آوردن یک تیم دوباره تجهیز و ترمیم کردیم و نیروگاه را راه انداختیم. روزی که نیروگاه را راهاندازی کردیم از سفارت روسیه آمدند نیروگاه، آنها را راه ندادم، گفتم: شما با ما همکاری نکردید، حالا هم بروید منزلتان.»( بخشی از سخنان مرحوم مهندس کراچیان در مصاحبه با نشریه دانش نفت؛ شنبه 24 مرداد 1394)
ـ برترین کارشان ازمیان اقدامات و فعالیتهای مرحوم مهندس کراچیان:
ـ زنده یاد مهندس محمد اسماعیل کراچیان، کلنگزنی نیروگاه شهید رجایی به عنوان اولین نیروگاه کلید در دست پس از انقلاب را بهترین کار و بهترین روز زندگیاش میداند. ایشان میگفتند: «فکر میکنم که بهترین روز و بهترین کارم، کلنگزنی نیروگاه شهید رجایی بود. نیروگاههای قبل از انقلاب کلیددردست بود و این اولین نیروگاه کلیددردست بود که کلنگ زده شد. مشکلات زیادی هم داشتیم. آن روز(روز کلنگزنی) من سخنرانی کردم و در پایان دعایی کردم که این بود:''خدایا هر کس در این راه ما را کمک میکند خیرش بده، و هر کس ناآگاهانه کارشکنی میکند، از سر راه برش دار.''آن روز برای من خیلی اهمیت داشت. حالا هم که بررسی میکنم، میبینم نیروی توانیر و صنعت برق در مورد خودکفایی از نفت هم جلوتر است هم از نظر ساخت و ساز و هم قطعات چون در وزارتخانه همه با هم هماهنگ بودند.»
ـ از تجربیات دورهی مدیریتی مرحوم مهندس کراچیان:
ـ «در زمانی که مدیرعامل توانیر بودم تجربه خوبی پیدا کردم که باعث میشد در تمام مشکلات و حوادث مسئولیت پذیر باشم. یک روز داشتم گزارش ماهانه پیشرفت پروژهها را با علاقه میخواندم، رسیدم به پروژهی 230 کیلوولت بندرعباس ـ میناب که راکد مانده بود. زنگ زدم به مدیر پروژه و جویای علت تاخیر آن شدم. گفت پیمانکار که ارمنی هم هست ... با شناختی که از ارامنه داشتم ... گفتم: ''ارامنه هم آدمهای خوبی هستند، جسارت اینکه کوتاهی در کار بکنند را ندارند''.» مرحوم مهندس کراچیان سریع و مخفیانه بلیط تهیه میکنند و خود را به بندرعباس میرسانند و بدون مطلع شدن کسی به بازدید خط میروند؛ آن هم در مسیری حدود 40 ـ 50 کیلومتر و در گرمای شهریور ماه بندرعباس. به کمپ میرسد. اتفاقاً پیمانکار هم در کانکس بود، مهندس را نمیشناسد؛ مهندس خودش را معرفی میکند. پیمانکار که جوان 32 یا 33 سالهای بود، دست و پایش گم کرده بود. مرحوم مهندس کراچیان از او میپرسد: «چرا کار نمیکنی؟ گفت تا آنجا که امکان دارد کار میکنم. گفتم من گزارش ماهانهات را خواندهام؛ گفت: آن گزارشی که شما خواندید، مربوط به نصب دکل است. من فوندانسیون را دارم میریزم. الآن هم شما سر راه جایی را دیدید که بتون نریخته باشد؟ من هم یک مشکل قراردادی دارم. در متن قرارداد ذکر شده انتقال قطعات یا دکل از بندرعباس تا پای کار 5 ریال محاسبه شود. در یک بند هم در قرارداد نوشته شده: ''کارفرما میتواند خودش قطعات را حمل کرده و آن را از قرارداد حذف کند.''نمایندهی شما از بندر عباس که جاده کفی است، پایه اول 300متر، پایه دوم 600متر، پایه سوم 900متر تا 70 کیلومتر را که کفی و تردد راحت بوده، حمل کرده و بقیه خط را که پستی و بلندی دارد و کوه و تپه و سخت است با همان قیمت 5 ریال، بر عهدهی ما گذاشته است. به او میگویم: ''بی انصاف تو گوشت را بردی، استخوان را به من میدهی!!''خودم مسیر خط را دیدم، 70 کیلومتر اول جاده از بندرعباس کفی است و بقیه صعبالعبور، نتیجه گرفتم نماینده ما یا نمیفهمد یا دزد است. دستور دادم فوری نمایندهی خودمان را از شرکت اخراج کنند. در هر دو صورت ـ چه دزد بود، چه نفهمـ باعث خوابیدن کار شده بود و کاملاً روشن بود به درد آن پروژه نمیخورد. پیمانکار ارمنی گفت: ''آقای مهندس من حمل میکنم فقط میخواستم یکی پیدا شود و بگوید حق با تو است.''به او گفتم فقط این نیست، تو از هر کیشی که باشی اینجا زندگی میکنی، کار میکنی و مالیات میدهی، باید حقت را بگیری. این خبر در کل تهران پیچید که مدیری بیخبر رفته لب خط و بعد از بازدید از پروژه یکی از کارمندان خودش را به دلیل تخلف اخراج کرده است. با خودم فکر کردم چطور بازدید سرزدهی من از پروژه اینقدر مؤثر بود. اولاً دیگر کارمند میداند اگر تخلف کند، پیمانکار اعتراض میکند و به خودش اجازه نمیدهد تخلف کند؛ ثانیاً پیمانکار مطمئن است به حقش میرسد، بنابراین بهتر کار میکند، زور نمیگوید، زیربار هم نمیرود و سوم اینکه خودم از نزدیک و به صورت بهینه کار را دیدم، با کمبودها و کاستیها آشنا شدم؛ چهارم (هم اینکه) بقیه معاونین و مدیران از کانکسها و اتاقهای خود بیرون میآیند. اگر من ماهی یک بار سر میزدم و میرفتم بندرعباس، آنها هفتگی سر میزدند. این تجربهی بسیار با ارزشی بود که من در تمام سالهای خدمتم ... همیشه از آن استفاده کردم...»
تهیه و تنظیم: علی سنائی